مکتب شهید سلیمانی مبنای تقریب مذاهب و چراغ راه تحقق تمدن نوین اسلامی است
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۰۷۲۶
به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند، مکتب شهید سلیمانی، مکتب عبور از طایفه گری مذهبی و ظرفیت سازی برای تقریب مذاهب اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی است.
حمید گنجایش نویسنده و پژوهشگر انقلابی حوزههای اجتماعی در این باره مینویسد: به حقیقت کلمه مکتب شهید سلیمانی، مکتب پرهیز جدی از طایفهگری مذهبی و عبور از اختلافات دینی و اتکا و توجه کانونی به کلاننگری اعتقادی و استراتژی راهبردی به تقریب و وحدت مذاهب اسلامی برای ایجاد جبهه واحد علیه دشمنان انسان و اسلام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مکتب شهید سلیمانی هدف اعتلای کلمه اسلام و عزت و اقتدار مسلمانان جهان در بستر تحقق تمدن نوین اسلامی است؛ هدفی متعالی و قرآنی که تنها با اتحاد و انسجام نیروهای متفرق و متشتت منطقه ذیل آرمان بزرگ مبارزه با استعمار، استکبار و صهیونیسم بینالملل با رهبری و پرچمداری جمهوری میسر می شد.
به بیان دیگر، یکی از مهمترین شاخصه های تمدن سازی مکتب شهید سلیمانی تلاش مجاهدانه برای وحدت «شیعه و سنی»، «حزبالله و حماس»، «ایران و سوریه»، «افغانستان و ایران»، «عراق و ایران»، «دولتها و ملتهای منطقه» در کل تقریب همه طوایف و ظرفیتهای مذهبی و دینی برای شکل گیری اتحاد محکم منطقه ای بهنام «جبهه اسلام» در عرصه بین المللی است برای جهاد و تقابل در برابر دشمنی واحد بهنام «استکبار جهانی: آمریکا و اسرائیل».
باید در نظر داشت که این افق دید و عقیده معرفتی و نظامیِ مکتب شهید سلیمانی همان چیزی است که از اصول و مبانی مهم انقلاب اسلامی و نقطه تمرکز امامین انقلاب در راستای تمدن سازی نوین اسلامی سرچشمه می گیرد.
رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) در بیانیه گام دوم از دوگانهای در تقابل هم سخن میگوید که عبارت است از: تقابل اسلام با استکبار، همچنین در دیدار جمعی از مسؤولان کشورمان و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی در مهرماه ١۴٠١ منظور از وحدت را «اشتراک عمل در برابر نقشههای استکبار» تبیین می نمایند.
بنابراین مسئله اصلی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، عبور از طایفه گری مذهبی و بی توجهی به اختلافات ظاهری دینی_اعتقادی برای رسیدن به تقریب و وحدت همگانی جهت مبارزه با دشمنان اسلام خواهد بود که مدافع حقوق و عزت و کرامت همه انسانها در سراسر جهان با هر اعتقاد و مسلکی است.
همه مکاتب، رویکردها و نظریات روابط بین الملل و سیاست خارجی از دهه های قبل از جنگ جهانی اول تا کنون نتوانسته و نخواهند توانست همچون مکتب شهید سلیمانی، جهانشمول، انسان پسند برای همه ملتهای جهان و مذهب پسند و وحدت گرا برای همه مذاهب اسلامی و غیر اسلامی باشند. نظریات روابط بین الملل از واقع گرایی، لبیرالیسم، تا آرمانگرایی و رفتارگرایی و دیگر نئو نظریات و مکاتبی که در این چرخه تولید و بازآفرینی شدند و در مجامع علمی و دانشگاهی به مناظره و گفتگو گذاشته شدند نتوانسته اند همچون مکتب شهید سلیمانی در زمانی اندک جهانی و نامیرا شوند و ماندگاری خود را حفظ و تثبیت نمایند.
راز این نامیرایی و جهانشمولی مکتب شهید سلیمانی در ابعادی همچون: اخلاص، معنویت، تدبیر، عقلانیت و تمرکز بر اشتراکات فطریِ تقریب و وحدت مذاهب و انگاره های ملتهای آزاده است که توانست در کمترین زمان ممکن «سپاهی جهانی» را علیه «امپراطوری وحشت داعش» بنیان گذاری کند و لشکر داعش را که ترکیبی از سربازان درنده بیش از ده ها کشور اروپاییِ استکباری است درهم شکند.
راز این پویایی و جهانشمولی مکتب شهید سلیمانی در الهی و توحیدی بودن آن است که ظرفیت بی بدیلی برای تقریب مذاهب و همگرایی انسانهای آزاده را در بر دارد؛ «صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ». این رنگ و معنای توحیدی می تواند همه مذاهب و انسانها را بر اساس فطرت پاک انسانی و الهی به وحدت و همگرایی هدایت نماید و تحقق بخش تمدن نوین اسلامی شود.
همچنان که خداوند می فرماید؛«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ».
یکی دیگر از شاخصه های مهم مکتب شهید سلیمانی که ظرفیت بی نظیری را برای تقریب مذاهب اسلامی و ملتهای آزاده ایجاد کرده است محتوا و مفاهیم عاشورایی این مکتب است که در سخنرانی ها، آموزه های اخلاقی و عملی، نوشته ها و وصیت نامه عرفه ای این شهید والامقام قابل بررسی است.
به عنوان نمونه با مطالعه وصیتنامه شهید سلیمانی هر مسلمانی به آسانی به این برداشت می رسد که شهید سلیمانی ذوب در مکتب عاشورا بوده است.
عبارات دعاگونه این شهید والامقام در وصیتنامه و شنیدن سخنرانیها و بیانات ایشان در مجامع و محافل گوناگون نشان می دهد که شهید سلیمانی در ابعاد مختلفی همچون غیرت دینی، آزاد مردی و شهامت و شجاعت بی نظیر انسانی دلداده و راهرو مکتب حسینی بود، چرا که همه مذاهب اسلامی به فرهنگ تمدن ساز عاشورا معترف و معتقدند.
در تاریخ جنگ های بشری کمتر دیده شده است که یک فرمانده ارشد نظامی چنین سلوک و سبک گفتاری و عملیِ جهانشمولی داشته باشد که بتواند در جایگاه یک نفر و یک شخص اینگونه در ابعاد مختلف ظرفیت جریان سازی و مکتب سازی در گستره پهناور منطقه ای و جهانی داشته باشد و حتی بعد از شهادتش بیش از زمان حیاتش چنین ظرفیتی برای تقریب مذاهب اسلامی و اتحاد ملتهای آزاده را داشته باشد.
راز این ظرفیت سازی مکتب شهید سلیمانی برای تقریب مذاهب اسلامی را می توان با مرور وصیتنامه ایشان درک کرد؛ جملات جهان گرایی و معناگرایی ایشان همچون «ما ملت امام حسینیم»، «ما ملت شهادتیم»، عمق استراتژی راهبردی مکتب شهید سلیمانی را به دنیا مخابره می کند که بستری امن برای تقریب و وحدت همه مذاهب اسلامی است.
تلاش برای تقریب مذاهب و رهبری جبهه مقاومت در منطقه برای مقابله با جریانهای تکفیری و استکباری توسط شهید سلیمانی نشأت گرفته از همین فرهنگ عاشورایی بود که آمریکا و اسرائیل را در عرصه بین المللی ذلیل و حقیر کرد.
بنابراین با مطالعه و بررسی دقیق حیات پر برکت شهید سلیمانی، شنیدن بیانات و خاطرات ایشان، مطالعه نوشته ها، نامه ها و وصیتنامه ایشان به این حقیقت آشکار بهتر پی خواهیم برد که حقیقتاً همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند شهید سلیمانی را باید به عنوان یک مکتب متعالی، انسان ساز و تمدن ساز دید.
مکتبی که از ظرفیت بی نظیر برای تقریب مذاهب اسلامی و وحدت ملتهای مسلمان و آزاده برای مقابله با دشمنان و تحقق تمدن نوین اسلامی برخوردار می باشد.
پایان پیام/۴۹۰۵
منبع: فارس
کلیدواژه: تقریب مذاهب تمدن نوین اسلامی مکتب شهید سلیمانی نویسنده و پژوهشگر برای تقریب مذاهب اسلامی تحقق تمدن نوین اسلامی مکتب شهید سلیمانی تقریب و وحدت همه مذاهب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۰۷۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدنسازی
شکلگیری تمدن اسلامی در پرتو سیره علمی و عملی اهلبیت(ع) امری قابل توجه است و در این میان امام صادق(ع) در تمدنسازی اسلامی نقش اساسی داشتهاند که لازم است مورد توجه قرار بگیرد و سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع زمینهای شد تا موضوع نقش ایشان در تمدنسازی اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، حضرت جعفربن محمد (ع) ملقب به امام صادق (ع) ششمین امام شیعیان دوازده امامی پس از پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) است؛ ایشان به مدت ۳۴ سال عهدهدار امام شیعیان با خلافت پنج خلیفه و آخر اموی و دو خلیفهی اول عباسی معاصر بودند؛ امام صادق (ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه در سطح جهانی بهعنوان یک شخصیت برجسته علمی به شمار میروند تا جایی که ابوحنیفه فقیه به نام اهل سنت ایشان را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق (ع) با تلاشهای علمی گسترده خویش و تربیت اصحاب و شاگردان دانشمند، نقش بسیار چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی داشتند و بر این اساس وجود انبوه روایات امام صادق (ع) در منابع شیعه و اهل سنت بیانگر نقش علمی حضرت در زمان خویش است؛ از امام صادق (ع) با وجود چهار راوی و بیش از ۳۵ هزار حدیث، روایات و آموزههای بسیاری در دست است که میتوان با الهام گرفتن از زندگی پربار این امام معصوم در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام برداشت؛ در همین راستا با حجتالاسلام محسن الویری عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگر سیره اهلبیت (ع) گفتوگو کردیم:
ایمنا: یکی از مهمترین اهداف رهبران یک جامعه دینی و مذهبی، تشکیل تمدن اسلامی است؛ بر این اساس و در مقدمه توضیحی در خصوص جایگاه تمدن اسلامی در اندیشه اسلامی بفرمائید.
حجتالاسلام الویری: اگر هدف دین را تأثیر گذاری در دو عرصه مختلف فردی و اجتماعی در نظر بگیریم و بگوییم یکی از کارکردهای اصلی دین تربیت انسان و نشان دادن مسیر کمالیافتگی و فرهیختگی به اوست، در عرصه اجتماعی هم وظیفه تربیت جامعه و سوق آن به سمت کمال و فرهیختگیاست، پس دین میخواهد هم انسان و هم جامعه را به بالاترین مرتبهی امکان خود برساند، همانگونه که انسانها در مسیر کمالیافتگی حائز مراتب و درجاتی هستند که مصداق بالاترین این درجه برای یک انسان حضرات معصومیت (ع) هستند، جوامع هم از این حیث در درجات مختلفی قرار میگیرند؛ گاهی جامعهای در عرصهای پیشرفت کرده و در عرصه دیگر خیر یا در جامعهای این پیشرفت و رشدیافتگی استمرار دارد و در دیگری نه، در اینجا هم جامعهای که نمره کامل را در کمالیافتگی و فرهیختگی کسب میکند جامعه موعود مهدوی است و سایر جوامع با سلسله مراتبی در مرتبه پایینتری نسبت به آن قرار میگیرند.
منظور از تمدن در اندیشه اسلامی بالاترین و گستردهترین سطح تحقق اجتماعی اسلام است و تمدن یافتگی یکی از مهمترین اهداف اسلام است؛ بنا بر این وقتی در عرصههای مختلف جامعهی اسلامی، نه تنها در علم به تنهایی یا اخلاق به تنهایی یا به طور اخص ساخت اجتماعی شاهد پیشرفت دین محور و مستمر به مدت بیش از یک سده باشیم به این حالت میگوئیم جامعهی اسلامی، که اگر شرایط ارتقا همچنان مساعد بود جامعهی اسلامی پیدایش تمدن اسلامی را سبب میشود؛ در همین راستا جایگاه تمدن در اندیشه اسلامی رساندن جوامع به بالاترین مرتبه کمال است.
ایمنا: نقش امام صادق (ع) در این مسیر و شکوفایی تمدن اسلامی چه بوده است؟
حجتالاسلام الویری: نحوه تمدن سازی اهل بیت باهم تفاوتی ندارد و از لحاظ اصول و مبانی از یک مبنا تبعیت میکند و تنها در عرصه بروز و ظهور بسته به شرایط و اقتضائات هر زمان تفاوت میکند؛ به همین دلیل هم امام صادق (ع) انند سایر ائمه معصومین سه نقش عمده در شکوفایی تمدن اسلامی داشتند:
نقش اول ایشان کوشش برای حفظ میراث موجود بود، میراث وحیانی که همان قرآن کریم و کلام وحی بود، میراث نبوی که سیره نبی اکرم (ص) به حساب میآمد و میراث علوی که ما پیروان مکتب اهل بیت به آن قائلیم؛ میراثهای گرانبهای قرآن و سنت عترت پیامبر (ص) به منزله چراغ پر نور هدایت و راهنشان مسیر دست یافتن به جامعه مطلوب و تحقق عملی آموزههای اسلام بودند که در شرایط جامعه آن روز و حضور امویان و عباسیان در رأس امور حکومت تلاشهای بسیاری برای خاموش کردن این نور هدایت انجام میشد که از نقشهای مهم ائمه از جمله امام صادق (ع) زنده نگه داشتن این راهنشان و میراثهای گرانمایه بود و این نقش تمدنی بسیار بزرگی است؛ از این جهت که حتی اگر در آن زمان جامعه در مسیر تحقق تمدن اسلامی حرکت نمیکرد آن اهداف و آن راهنمای طی طریق زنده نگه داشته شد که تا امروز معیاری برای تشخیص راه درست از گمراهیها و ضلالتهاست.
نقش دوم امام کوشش برای زدودن کژکاریها و ناراستیهایی بود که در جامعه آن زمان وجود داشت؛ مقابله با برخی از آنها در توان امام بود و در برخی دیگر شرایط این مقابله و تغییر فراهم نبود، برای مثال اعمال تغییر در عرصه حکومت امری نبود که امام بتوانند با آن اقتضائات یا تذکر به آن دست پیدا کنند؛ اما با این وجود در زمینههایی که امکان اصلاح بود اصلاح میکردند و در سایر زمینهها در پاسخ به سوالات پیروانشان و به بهانههای مختلف روشنگری میکردند و راه درست را نشان میدادند.
سومین نقش امام صادق (ع) در شکوفایی تمدن اسلامی مسئله یاری رساندن به جامعه اسلامی بود؛ امام در عرصههایی که این امکان وجود داشت به جامعه اسلامی کمک میکردند و این هرگز به معنای تأیید حاکمیت نبود به این دلیل که تمدن مساوی با حکومت نیست، اگرچه حاکمیت یکی از ارکان مهم تمدن است اما تمدن ابعاد و جوانب گوناگونی دارد که میتوان بدون تأیید و هم راستایی با حاکمیت در شکوفایی و توسعه آنها نقش داشتند و امام بدون تأیید حکومت بنیامیه و بنیعباس در عرصههای مختلف علمی، اجتماعی و حتی سیاسی در جامعه حضور داشتند و جامعه اسلامی را یاری میکردند.
ایمنا: گامهای محقق کردن تمدن اسلامی در سیره امام صادق (ع) چیست؟
حجتالاسلام الویری: به اعتقاد ما از سیره ائمه معصومین و بهصورت مشخص امام صادق (ع) میتوان یک الگوی تمدنی همه جانبه برای حرکت امروز جامعه به سوی تمدن اسلامی برداشت کرد؛ منظور از الگوی همه جانبه الگویی است که نه تنها از لحاظ مباحث نظری و معرفتی دارای اهمیت است بلکه در بعد عملی هم امتداد آن معارف را در جامعه قابل رؤیت کرده، در همین راستا بر پایه سیره امام صادق (ع) سه گام برای الگو برداری امروز ما در مسیر تمدنی وجود دارد:
گام اول تقویت امّت گرایی است، برخی بر این عقیدهاند که تمدن نوین اسلامی منحصراً به دست ایرانیان محقق میشود و تنها ایرانیها هستند که به آن دست پیدا میکنند، حال آنکه گستره یک تمدن یک ملت و یک ملیت نیست، گستره تمدن اسلامی یک مذهب نیست، بلکه گستره تمدن اسلامی عینیت یافتن امت اسلامی در همه عرصههاست؛ یکی از بایستههای حرکت ما به سمت ساخت تمدن اسلامی همین امت گراییاست که متأسفانه بر خلاف رهبر انقلاب که این دید در رفتار و گفتار ایشان به خوبی مشهود است در برخی افراد شکل نگرفته و تنها به صورت شعاری خواستار شکلگیری تمدن نوین اسلامی هستند.
گام دوم تقویت مثبتنگری تمدنی است، به این معنا که ما پیروان امام صادق (ع) باید بکوشیم همانگونه که ایشان به کاستیهای جامعه زمان خودشان محدود نشدند و میراث بینشهای فرا زمانی و فرا ساختاری خود را برای ما به یادگار گذاشتند ما نیز در برکه مشکلات و نقصهای زمان خودمان گیر نکنیم و از جایی بالاتر به مسائل نگاه کنیم و رویارویی با این مشکلات خرد مسیر تمدن سازی دید و نگرشمان محدود نشود و آنقدر خود را به آنها مشغول نسازیم که نتوانیم تمدنساز شویم.
سومین الگوی امروز تمدن ساز در سیرهی امام صادق (ع) ضرورت امتدادیافتگی آموزههای دینی در عرصهی اجتماعیاست، ما بسیاری از آموزههای دینی را از طریق مطالعهی آیات قرآن یا احادیث و روایات معصومین علیهم السلام در مییابیم و با استناد بر آنها از قانونهای تمدنی یا اصول دینی سخن میگوئیم اما دین ما چطور میتواند امتداد اجتماعی داشته باشد؟ چطور میتواند در جامعه بروز و ظهور پیدا کند؟ چطور میتواند در رفتارهای سازمانی ما جاری شود؟ در پاسخ به این سوالات ما اغلب پاسخی نداریم و این در حالیست که امام صادق علیه السلام تمامی این معارف را در کنشهای فردی و اجتماعی خود به طور کامل اعمال میکردند و ما نیز باید با تاسی به ایشان پا را از حیطه سخن و مطالعات نظری فراتر بگذاریم تا معارف اسلامی در جامعه امتداد اجتماعی بیابند.